هاآرتص نوشت: ایران و آمریکا با انتخاب‌هایی روبه‌رو هستند که می‌تواند خاورمیانه را تغییر دهد.

موشک

همشهری آنلاین - گروه سیاسی: پایگاه روزنامه هاآرتص اسرائیل در گزارشی با این عنوان که «آیا ایران قدرت هسته‌ای خواهد شد»، به محدودیت‌هایی پرداخت که دولت آتی دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل برای افزایش فشارها بر ایران پیش رو دارند.

در مقدمه این گزارش آمده است: ایالات متحده و ایران با دوراهی مشابهی روبرو هستند که اگر برداشته شود، به‌طور قطع چشم انداز ژئوپلیتیک خاورمیانه را برای یک آینده قابل پیش‌بینی تحت تاثیر قرار می‌دهد و احتمالا مشخص خواهد کرد. این دوراهی به‌معنای انتخاب صفر و یکی نیست که سیاست از یک راه شروع کند و مرتب تغییر مسیر دهد، بلکه هر ۲ باید تصمیم بگیرند.

مهمترین بخش‌های این گزارش را می‌خوانید:

این دوراهی را می توان به یک معادله سیاسی تقلیل داد: اقتصاد و ثبات ایران دربرابر تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای.

در مقابل این مقدمه، ایران طی چند ماه آینده با ۲گزینه کاملا متفاوت روبرو خواهد شد: به پیش رفتن با «گریز هسته‌ای» یعنی عبور از آستانه هسته‌ای و تسریع در ساخت سلاح هسته‌ای، یا برعکس، در آغوش گرفتن مسیر دیپلماتیک؛ اینکه تلاش کند با آمریکایی‌ها برای تجدید توافق هسته‌ای قدیمی و لغو تحریم‌های شدید اعمال شده تعامل کند و به موازات آن، روابط نزدیکی را که با کشورهای عربی خلیج فارس آغاز کرده است - عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر - که همگی به یک اندازه مایل به آشتی هستند، مستحکم کند.

دومی به‌طور فرضی می‌تواند یک سپر حفاظتی ایجاد کند، اما احتمال جنگ با اسرائیل و احتمالا ایالات متحده نیز قابل توجه است. دیپلماسی به مراتب گزینه جذاب‌تر است، اما مستلزم بازنگری اساسی در موضع استراتژیک ایران است.

هسته ای شدن مستلزم لغو آن چیزی است که برخی آن را یک فرمان دینی می‌دانند، فتوایی صادر شده از سوی رهبر عالیرتبه ایران (آیت‌الله)علی خامنه ای در سال ۲۰۱۰، که بر اساس آن سلاح‌های کشتار جمعی در اسلام حرام است. این فتوا از آن زمان به‌عنوان یک بیانیه الزام‌آور در سیاست خارجی ایران ممزوج شد و ظاهرا مدرکی از سوی بالاترین مقام ارائه می کرد که ایران قصدی برای تولید سلاح هسته‌ای ندارد. این دوراهی اکنون پس از انتخاب دونالد ترامپ در این ماه بحرانی‌تر شده است.

ترامپ در ماه سپتامبر گفت که ایالات متحده باید با ایران معامله کند، «زیرا عواقب آن غیرممکن است». با این حال، گزارش پنج‌شنبه فایننشال تایمز مدعی شد که رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده ‌با طرح جدید فشار حداکثری قصد ورشکستگی ایران را دارد. این دو لزوما مقابل هم نیستند. ترامپ می‌تواند با فشار شروع کند و معتقد است که این امر منجر به مذاکره و توافق می‌شود.

از یک سو، ترامپ هم جنگ‌گریز است و هم متمایل به توافق است؛ قطعا توافقی که با خوشحالی می‌تواند ادعا کند که جو بایدن، رئیس‌جمهور قبلی در دستیابی به آن شکست خورد و به او اجازه می‌دهد به خود ببالد که بسیار بهتر از «توافق بد» باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ است.

از سوی دیگر، تیم مشهور امنیت ملی و سیاست خارجی ترامپ مملو از به اصطلاح شاهین‌های ایران است که ممکن است تحریم‌های شدیدتر و تهدیدهای نظامی را توصیه کنند، اگرچه تاثیر واقعی آنها بر سیاست هنوز مشخص نیست.

مهمتر از آن شاید ترامپ بیشتر با آنچه که سعودی‌ها به او توصیه می‌کنند هماهنگ خواهد بود، نه باند داخلی خود یا بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل که هنوز فعالانه درباره حمله آمریکایی‌ها به ایران خیال‌پردازی می‌کند.

شکست فشار حداکثری

وضعیت برنامه هسته ای ایران شایسته یک مقدمه کوتاه است. در حال حاضر، ایران نگران است که فرانسه، آلمان و بریتانیا قصد دارند به هیئت مدیره آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درخواستی ارائه دهند تا جزئیات همه موارد نقض ایران از زمان ازسرگیری برنامه هسته‌ای خود در ژوئن ۲۰۱۹ را ارائه کنند. این درخواست شامل ۲سایت اعلام نشده در ورامین و تورقوزآباد است که در گزارش ادواری رافائل گروسی مدیرکل در مردادماه جاری ذکر شده است.

واقعیت این است که ایران در برنامه هسته‌ای خود پیشرفت‌های چشمگیری داشته است، اگرچه ظاهرا همچنان در «آستانه» است و مراقب است از خط قرمز عبور نکند. این نشان می‌دهد که هنوز یک مسیر دیپلماتیک امکان پذیر است، اما هنوز مشخص نیست که سیاست ایالات متحده چه می‌تواند باشد.

دوره‌ای که ایران توافق هسته‌ای (معروف به برجام) را در سال۲۰۱۵ امضا کرد، پس از اجرایی شدن توافق در سال ۲۰۱۶ (دی‌ماه۱۳۹۴)، ایران ۷۵ کیلوگرم (۱۶۵ پوند) اورانیوم با غنای پایین داشت. سپس ترامپ با تشویق نتانیاهو، به‌رغم پایبندی تقریبا کامل ایران به برجام، در می۲۰۱۸(اردیبهشت۱۳۹۷) به طور یکجانبه از توافق خارج شد.

ترامپ و نتانیاهو با همنوازی افسران جنگ‌طلب و مدافع تغییر رژیم در ایران، خودشان با این فکر فریب دادند که تحریم‌های فلج‌کننده به‌عنوان بخشی از سیاست فشار حداکثری، ایران را مجبور به مذاکره برای یک توافق بهتر - یا بهتر از آن یعنی سرنگونی – می‌کند. در حالی‌که قطعا چنین نبود.

در پی ترور محسن فخری زاده در نوامبر۲۰۲۰ که برخی او را «پدر برنامه هسته‌ای ایران» می‌دانستند، غنی‌سازی اورانیوم سرعت گرفت.

در گزارش آگوست ۲۰۲۴، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مشخص کرد که ایران ۱۶۴.۷ کیلوگرم اورانیوم ۶۰درصد غنی‌شده دارد که در مقایسه با گزارش ماه می۲۰۲۴، ۲۲ کیلوگرم افزایش خالص داشت (یک ماه پس از پینگ‌پنگ موشکی ایران و اسرائیل که ایران حدود ۳۰۰موشک و پهپاد سمت اسرائیل شلیک کرد و یک هفته بعدش اسرائیل به سیستم دفاع هوایی ایران حمله کرد.)

گزارش ماه می نشان دهنده افزایش ۲۰.۵ کیلوگرمی نسبت به گزارش ۳ماه قبل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود. در سال ۲۰۲۳، ایران ظاهرا یک آزمایش توانمندی انجام داد و مقدار کمی را تا ۸۴درصد غنی‌سازی کرد، درست کمتر از ۹۰درصد مورد نیاز برای اورانیوم با درجه سلاح.

طبق تعریف آژانس، ۴۲کیلوگرم اورانیوم ۶۰درصدی، مقدار مورد نیاز برای ساخت یک بمب هسته‌ای است، مشروط بر اینکه تا ۹۰درصد غنی‌سازی شود که ایران قادر به انجام آن است. بنابراین، اگر تاریخ شروع کاهش تعهدات توافق هسته‌ای توسط ایران را از ژوئن۲۰۱۹ در نظر بگیریم - به دنبال یک‌سال پایبندی کامل ایران به توافق به‌رغم خروج یک‌جانبه ایالات متحده از برجام در ماه می۲۰۱۸- امروز ایران اورانیوم کافی برای تولید ۴بمب هسته‌ای دارد.

دانستن این نکته مهم است که در حالی که این امر به منزله یک «گریز» و عبور واضح از آستانه هسته‌ای است، داشتن اورانیوم کافی به این معنی نیست که فورا امکان نصب آن بر روی یک موشک بالستیک وجود دارد. این یک جهش تکنولوژیک بیشتر است که اگر بدون وقفه انجام شود بین یک تا ۳سال زمان می‌برد.

بر اساس توافق هسته‌ای۲۰۱۵، «گریز» ایران حداقل یک سال طول می‌کشید. در حال حاضر، اطلاعات ایالات متحده تخمین می‌زند که تهران به‌طور تخمینی می‌تواند ظرف ۱۰ تا ۱۵روز گریز هسته‌ای کند.

علاوه بر این، با توجه به قابلیت‌های غنی‌سازی اورانیوم، ایران اکنون ۱۰هزار و ۶۰۰سانتریفیوژ پیشرفته در تاسیسات هسته‌ای نطنز و فردوی خود دارد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تعداد کل سانتریفیوژهای عملیاتی در تمام سطوح کیفی را ۱۶هزار و ۹۰۰سانتریفیوژ تخمین می‌زند.

سپس مسیر دیپلماتیک است. نزدیک شدن ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس به‌ویژه عربستان سعودی، بدون شک مهمترین تحول ژئوپلیتیک منطقه در ۱۸ماه گذشته است. این توافق با میانجیگری چین در مارس۲۰۲۳ آغاز شد که روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران را پس از یک شکاف ۷ساله دوباره برقرار کرد. نگرانی اصلی کشورهای خلیج در حال حاضر آتش سوزی گسترده‌تر در خاورمیانه است که می تواند ایالات متحده را درگیر کند.

هفته گذشته فیاض الرویلی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح عربستان سعودی برای دیدار با همتای ایرانی خود، ژنرال محمد باقری، در تهران بود و در آنجا همکاری‌های دفاعی را به‌عنوان بخشی از توافق پکن مورد بررسی قرار دادند.

این امر با بهبود روابط ایران با قطر و امارات متحده عربی، توافقنامه همکاری راهبردی امضا شده با چین در سال۲۰۲۳ و گسترش روابط نظامی با روسیه تکمیل می‌شود. از این نظر، ایران هر چیزی می‌تواند باشد جز یک کشور منزوی و ترامپ کمتر کاری می‌تواند درباره آن انجام دهد.

یک تحلیل پایه‌ای هزینه و فایده نشان می‌دهد که ایران بهتر است به دنبال یک توافق هسته‌ای جدید باشد، حتی اگر نیاز به بازنگری اساسی در سیاست‌ها و رفتارهای منطقه‌ای خود داشته باشد. همه امضاکنندگان دیگر برجام -چین، روسیه، بریتانیا، فرانسه و آلمان- به احتمال زیاد از یک توافق جدید حمایت خواهند کرد که سیاست ایالات متحده را تنها به‌عنوان یک علامت سوال باقی می‌گذارد.

با توجه به تشدید تنش‌ها بین ایران و اسرائیل، این دوراهی باید به هر طریقی در ۶ماه آینده حل شود.

کد خبر 901942

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha